ادبیات چیزی به غیر از جزئیات نیست
به گزارش وبلاگ فرافایلی، سرویس ادبیات خبرنگاران - بهنام یوسف پور، نویسنده و فیلم ساز: از ذهنم می گذرد: بگرد دنبال کلمات. کلمات مناسب را پیدا کن. اصل کلمات اند. کلمات مناسب که پیدا شوند، خودشان راه شان را باز می نمایند. قصه ها پشت همین کلمات پنهان شده اند.
با همین چند جمله از قصه گریز موقت تکلیف خواننده با نویسنده روشن می گردد: کلمات کوچک ترین واحد جمله ها، سطرها، پاراگراف ها، فصل ها و قصه ها. ادبیات یعنی جزئیات.
نازی اسدی، جان قصه نویسی را دریافته و در مشتش گرفته و در جوهر قلم دوانده. مدت ها بود که چنین قصه های پاکیزه و درستی نخوانده بودم. جمله ها آن قدر مولدند که هنگام خواندن بی لکنت و توقف جلو می روی. دلیلش را می دانم. نازی اسدی کتاب را به روش خودش می خواند، نه که بخواهد شکل خرمن درو کند و جلو برود. واژه ها را می کاود و جمله ها را در ذهنش ثبت می نماید و با خواندنِ آتش داغ می گردد و با خواندنِ آب سرما را لمس می نماید.
نثر به شدت پاکیزه کتاب حاصل این نگاه کاونده است که یک جمله را بغل می نماید و نحوش را درمی یابد و جایی توی ذهنش ثبت می نماید و به وقت نوشتن، به همان حکم ازلی و ابدی قصه نویسی که ما تکنیک را یاد می گیریم که فراموش کنیم، ناخودآگاهش ته نشین شده همه دانسته ها را به کار می گیرد و قصه خودش را می گوید؛ قصه هایی که خلسه می آورند و یک تنهایی عمیق و گزنده و عجیبِ خوشایند میان شان شکل می گیرد. حالا این خلسه گزنده تنهایی خورده خوشایند از کجا می آید که می گردد این قصه های به ظاهر منفصل و در اصل متصل؟!
همه آدم های قصه ها در آستانه یک پرتگاه ایستاده اند و یک آن، یک لحظه مانده تا سقوط شان، تا نبودن و نیستی. نازی اسدی همه آن آدم ها را معلق میان بودن و نبودن نگه می دارد، اما اگر قصه ها را در سرت ادامه دهی، کشف می کنی که نبودن انتها همه شان است؛ سرنوشت محتوم تک تک آدم های روایت شده. این تعلیق و ترس و تنهایی، این انتظار غم بار و گزنده و تلخِ لبه پرتگاه که بی شک از خیال هم سان نویسنده می آید، با تو می ماند و بعد از جمله آخر هر قصه یقه ات را می گیرد و همه ات را فتح می نماید. این همان حلقه اتصال قصه هاست که ساختنش دانستگی می خواهد و به کاربستنش ظرافت و هوشمندی.
زن فکر می نماید اول باید دورتادور خانه را بگردد. اگر لازم شد شهر به شهر، دشت و جاده و جنگل و کوه ها را بگردد و کلمه ها را پیدا کند و از این عذاب راحت گردد شهر به شهر و دشت و جاده و جنگل و کوه ها، همه در خیال نویسنده اند و نازی اسدی این سفر مدام را برای یافتن واژه ها خوب بلد است.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران