برترین کتاب های چخوف؛ دومین نمایشنامه نویس برتر تاریخ پس از شکسپیر

به گزارش وبلاگ فرافایلی، نام آنتوان چخوف مترادف با دوسوگرایی و تفاوت های ظریف است. این ویژگی ها به خوبی در برترین کتاب های چخوف هم تجسم یافته. در واقع چخوف یکی از بزرگترین نمایشنامه نویسان تاریخ است که به جای آنچه در سطح است، بر آنچه در ژرفا نهفته است متمرکز بود. در نوشته های چخوف، شیطان همواره در جزئیات است. چخوف احتمالاً نامتعارف ترین شخصیت در ادبیات روسیه است. او که کاشف بزرگ قلب انسان بود، تراژدی انسانی را به همان شکلی که پرندگان و مارها زلزله آینده را حس می نمایند، احساس می کرد. با این حال، داستان های کوتاه و نمایشنامه های او مملو از اکشن شدید نیستند، بلکه معمایی و سرشار از تعلیقند و در قلمرو رئالیسم قرار می گیرند.

برترین کتاب های چخوف؛ دومین نمایشنامه نویس برتر تاریخ پس از شکسپیر

به طرز متناقضی، چخوف بسیاری از نمایشنامه های خود را کمدی می دانست، از جمله مرغ دریایی و باغ آلبالو. او به جزئیات کمیک و آسیب پذیری زندگی توجه داشت. شوخ طبعی چخوف ذاتاً وجودی بود. نویسنده قلم روی کاغذ می گذاشت تا چیزهای غیر قابل شرح، مضحک، تراژیک و متناقض را توصیف کند. بسیاری از منتقدان ادبی و کارگردانان تئاتر، چخوف را دومین نمایشنامه نویس برتر تاریخ تئاتر جهان می دانند (مسلما بعد از ویلیام شکسپیر بزرگ).

1. باغ آلبالو

لیوبوف رانوسکایا مهربان و سخاوتمند است، اما در عین حال غافل و رویایی است. رئیس خانواده جامعه بالا ارزش پول را نمی داند. پس از گذراندن پنج سال در فرانسه، رانوسکایا به روسیه باز می گردد، جایی که در شرف از دست دادن املاک خانوادگی خود، از جمله باغ آلبالوی مورد علاقه اش (نماد جوانی و امید) است. تاجری ثروتمند به نام یملیان لوپاخین که پدر و مادرش زمانی رعیت والدین رانوسکایا بودند، صاحب تازه ملک زیبا می گردد. انتقالی که نشان دهنده شروع دورانی تازه است.

به طور کلی، چخوف آخرین نمایشنامه خود را در سال 1903 به عنوان پایانی بر زندگی خود و شاید ادبیات روسیه نوشت. همه شخصیت های این درام (که چخوف آن را کمدی می داند) کهن الگوهای زندگی روسی هستند و باغ آلبالو استعاره ای از سرنوشت و آینده روسیه. با این حال، اشارات چخوف انتقاداتی را برانگیخت. ایوان بونین، برنده جایزه نوبل، آشکارا از نمایشنامه انتقاد کرد و با تعجب گفت: چخوف در کجای روسیه باغ های آلبالوی بزرگ دیده است؟ سیب وجود داشته است، اما من هیچ درخت آلبالویی به خاطر ندارم.

با تمام احترام به بونین، واقعاً مهم نیست که آیا باغ های بزرگ آلبالو در روسیه وجود دارند یا خیر. در نمایشنامه چخوف، درخت آلبالو به معنای زودگذر بودن، غیرمنطقی بودن و سستی زندگی است. نمایشنامه های چخوف از متعارف بودن دوری می نمایند و باغ آلبالو نامتعارف ترین کار اوست.

2. سه خواهر

اولگا 28 ساله، ماشا 25 ساله و ایرینا فقط 20 سال دارد. یکی دائما خسته است، دیگری در کوشش است تا خودش را جمع و جور کند و سومی خودشیفته است و بیشتر و بیشتر از زندگی واقعی و شگفت انگیزی که در جای دیگر وجود دارد دور می گردد. خواهران پروزوروف که در یک خانواده اشرافی ثروتمند در مسکو به جهان آمدند، از زندگی در یک شهر کوچک استانی که 11 سال پیش به آنجا نقل مکان کردند، بیزارند. به مسکو، به مسکو، به مسکو! این عبارت با عذابی مانند مانترا به وسیله خواهران تکرار می گردد و در روال تسخیر ناپذیر زندگی کم عمق استانی خفه می گردد. این سه خواهر دائماً به بازگشت به مسکو فکر می نمایند، اما رویای آنها محکوم به فنا است.

جستجوی معنای زندگی در نمایشنامه چخوف جریان دارد و بر روی افراد به ظاهر غیرقابل توجهی متمرکز است که در چرخش زندگی روزمره گیر نموده اند. میرهولد آنها را گروهی از افراد نامید که با یک سرنوشت و خلق و خوی مشترک متحد شده اند. جست و جوهای معنوی قهرمانان چخوف در سه خواهر حال و هوایی بسیار شدید و واقعاً دراماتیک پیدا می نماید.

3. مرغ دریایی

ایرینا آرکادینا بازیگر، پسرش کنستانتین ترپلف، نویسنده مشهور بوریس تریگورین و نینا زارچنایا که آرزوی ستاره شدن در صحنه را دارد، درگیر یک روابط درهم تنیده پر از درام و عشق نافرجام هستند. تریگورین، معشوق دیرینه آرکادینا، او را ترک می نماید تا با نینا باشد، اما در نهایت به عشق سابق خود باز می گردد. نینا نیز به نوبه خود تریگورین را به ترپلف ترجیح می دهد و حتی پس از اینکه او او را رها می نماید، همچنان به او عشق می ورزد. این انصراف باعث خودکشی ترپلف می گردد. هر شخصیت از عشقی بی پاسخ رنج می برد و در عین حال نمی تواند از احساسات کسانی که دوستشان دارند در امان بماند.

چخوف نمایشنامه رئالیستی ظاهری خود را به شیوه ای بسیار غیرعادی برای قرن نوزدهم و با بی اعتنایی کامل به قوانین نمایش خلق کرد. مرغ دریایی نه تنها در آثار چخوف، بلکه در دراماتورژی جهانی نیز نقطه عطفی بود. در این نمایشنامه، جزییات بی اهمیت، چیزهای بی اهمیت روزانه و چیزهای کوچک در مرکز صحنه قرار می گیرد و به عنوان عناصر مستقل و به همان مقدار مهم درام عمل می نماید. آنچه برای قهرمانان اتفاق میفتد اغلب در پشت صحنه، بین صحنه ها و در گذر زمان اتفاق میفتد. روابط بین شخصیت ها گیج نماینده و طاقت فرسا است و دائماً دستخوش تغییر می گردد.

4. بانو با سگ ملوس

دیمیتری گوروف، زن چهل و چند ساله، آنا سرگیونا، یک استان جوان را در تعطیلات ساحلی در یالتا، کریمه، اغوا می نماید. تابستان تمام می گردد و طبق قوانین بازی، دو عاشق برای همواره از هم جدا می شوند. گوروف به مسکو بازمی گردد و در آنجا یک همسر و سه فرزند دارد. اما به دلایلی، این بار، او نمی تواند رابطه خارج از ازدواج را فراموش کند و خاطره اتفاقات اتفاق افتاده را از بین ببرد. این نمایشنامه غنایی ترین داستان چخوف است که در آن او نشان می دهد که چگونه یک رابطه عاشقانه ساده بین دو نفر می تواند به چیزی بزرگتر تبدیل گردد.

اعتقاد بر این است که آشنایی نویسنده با بازیگر تئاتر هنری مسکو، اولگا نیپر، چخوف را وادار به نوشتن داستان کرد. چخوف برای بهبود سلامتی خود به یالتا (یک شهر تفریحی در ساحل جنوبی کریمه) نقل مکان کرد، در حالی که اولگا نیپر مشغول تمرین در مسکو بود. یالتا جایی است که آنها عاشق یکدیگر شدند و باعث شدند که رابطه از راه دور به نتیجه برسد. این احساس جدایی است که اساس بانو با سگ ملوس را تشکیل می دهد تا جایی که حتی شخصیت های آن نیز مجبور به زندگی جدا از هم هستند.

5. اتاق شماره شش

ایوان گروموف یک قاضی سابق است که از شیدایی آزار و شکنجه رنج می برد و در یک آسایشگاه روانی قدیمی در جایی در روسیه محبوس است. چهار نفر دیگر در اتاق شماره 6 با او هستند که از نظر عاطفی رها شده، مورد بی توجهی قرار گرفته و آزار دیده اند.

آندره راگین بیست سال است که بیمارستان فرسوده را اداره می نماید. او که زمانی یک پزشک با استعداد بود، خاتمه از کار خود سرخورده شد و تقریباً بیمارستان در شهری که محل زندگی افراد تنگ نظر است، دست کشید. یک روز راگین به تماشا اتاق شماره 6 می رود و با گروموف دوست می گردد. روگوف اکنون هر روز گروموف را چک می نماید و به زودی شایعاتی در سراسر بیمارستان پخش می گردد که گفته می گردد خود دکتر دیوانه شده است.

این نمایشنامه یکی از تلخ ترین داستان های ادبیات روسیه است که در آن چخوف (پزشک ماهر که داستان نوشتن را با تماشا بیماران ترکیب می نماید) به جنون، تنهایی، رنج، ناامیدی و بی عدالتی می پردازد. به عبارت دیگر، تمام بیماری های کشنده (هر) جامعه. در مجموع اتاق شماره شش که در سال 1892 نوشته شد، اثری تمثیلی و نمادین است که موقعیت چخوف را به عنوان استاد داستان کوتاه تثبیت کرد.

منبع: goodread

منبع: دیجیکالا مگ

به "برترین کتاب های چخوف؛ دومین نمایشنامه نویس برتر تاریخ پس از شکسپیر" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "برترین کتاب های چخوف؛ دومین نمایشنامه نویس برتر تاریخ پس از شکسپیر"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید