مجموعه داستان کوتاه مجاز در بازار کتاب
به گزارش وبلاگ فرافایلی، به گزارش خبرنگار خبرنگاران ، آنچه به داستان کوتاه پروبال می دهد، توصیف ها و تصویر سازی هاست. داستان با تصویرسازی است که جلو می رود و تصویرها هستند که از خستگی و آزردگی مخاطب جلوگیری می نمایند.
کتاب مجاز مجموعه داستان کوتاهی ست که به مخاطب اجازه تصویرسازی فکری می دهد تا در هر موقعیت، خود را به جای شخصیت ها بگذارد و پیش از اینکه ادامه داستان را بخواند، حوادث را در فکر خود حدس بزند.
این کتاب شامل هفت داستان کوتاه است. آغاز داستان ها مجذوب کننده است؛ نه آن قدر مقدمه چینی می نماید که مخاطب را خسته کند و نه آن میزان سریع به سراغ اصل مطلب می رود که داستان قابل حدس گردد.
خاتمه بندی داستان ها هم متناسب و خوب است؛ روایت ها به گونه ای نوشته شده اند که برای مخاطب کاملا درک پذیر هستند و این نکته یکی از ویژگی های مهم کتاب مجاز است.
داستان اول درباره دختری ست به نام عاطفه سالاری که فعال حوزه خبرنگاری است و با پدرش زندگی می نماید. داستان با ترس های وی از خبرنگاری آغاز می گردد؛ ترس از اینکه برچسب سیاسی بودن به او بزنند؛ تصویری که از ترسش ساخته، این گونه است: اصلا نمی گردد خبرنگار باشی و برچسب سیاسی به پیشانی ات نخورد. هرچند در گروه اجتماعی قلم بزنی و حواست هم باشد، بازپیش می آید که لبه های تیز نوشته ات به گلوی برخی ها گیر کند و پایین نرود. شانست بگیرد که فقط خراش انداخته باشی
یکی دیگر از نکات قابل توجه، سبک نوشتاری نویسنده است. این کتاب به سبک رئالیسم اجتماعی نوشته شده و درواقع می توان گفت نویسنده دغدغه هایش را به اثر هنری خود منتقل نموده است. این موضوع به کرات در قصه ها دیده می گردد؛ به عنوان مثال در داستان اول، عاطفه سالاری دوست دارد نوشته هایش طوری باشند که مورد پسند همه، به ویژه پدرش قرار بگیرند. برای او مهم است که چه قدر خبرهایش خوانده و دیده گردد. بعلاوه او روحیه همدلی و یاری به دیگران دارد؛ با دیدن آگهی توزیع کیف رایگان به بچه های یتیم، تحت تأثیر قرار می گیرد و به آبدارچی شرکت زنگ می زند تا او را همراه فرزندش به فروشگاه مورد نظر ببرد. نویسنده به تمامی این مسائل که دغدغه زندگی اجتماعی مردم ایران است، تصویری هنری بخشیده و با تصویر سازی و کاربست صنایع بدیعی و بیانی، نوشته خود را به رئالیسم اجتماعی نزدیک نموده است.
بعلاوه تشبیهاتی که جواد ترشیزی در کتاب خود به کار برده، قابل توجه است. اغلب این تشبیهات حسی به حسی هستند و گاهی هم پدیده های دور از فکر را که شاید مخاطب نتواند حدس بزند، به هم مانند می نماید؛ به عنوان مثال: تاکسی مدّنظر درست مثل ماشین من، یک پراید سفید کهنه درب و داغان بود. خط و خش های روی درها به نقاشی های مبتدی دو تا بچه دبستانی می ماند که ناشیانه از روی دست هم تقلب نموده باشند.
از دیگر ویژگی هایی که می توان به آن اشاره نمود، گریززدن است؛ نویسنده آغاز به تعریف مطلب مهمی می نماید و ناگهان درمیانه آن، گریز می زند و داستان دیگری را پی می گیرد و پس از آن مطلب اصلی را ادامه می دهد. این شیوه در متون کلاسیک ادبیات فارسی بسیار دیده می گردد.
با هم بخشی از کتاب را که در وصف تنهایی است، می خوانیم: الان که در قاعده مخروط نشسته ام و می دانم که حالاحالاها باید همین جا بمانم، فکر ها و وسوسه های زیادی به سراغم می آیند. به این فکر می کنم که هر زنی تنهایی منحصر به فرد خودش را دارد، ولی حتی تنهاترین زن هم دوست ندارد تنها باشد. تنهایی من شکل یک مارمولک بود که گوشه ای از سقف کز نموده بود و با کنجکاوی ماجراها را دیدن می کرد. همواره بود، بی اینکه کسی بهش توجهی بکند. فقط وقت هایی متوجهش می شدم که از سقف می آمد پایین و رو به روی من جولان می داد.
انتشارات اریش کتاب مجاز را در 120 صفحه و با بهای 100 هزار تومان عرضه نموده است.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران